Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-05@01:27:22 GMT

چرا خط آمریکا مایل به پایان آشوب‌ نیست؟

تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۷۶۸۸

چرا خط آمریکا مایل به پایان آشوب‌ نیست؟

خبرگزاری فارس؛ یادداشت- محمد مهدی تقوی: اگر بخواهیم از «ایران» بگوییم، طبیعی‌ترین تصویر این است که امروز در نقطه‌ای ایستاده که ۳ قرن در آن نبوده است. از ۳۰۰ سال پیش بدین سو، هر گاه جنگی رخ داد، بخشی از این خاک را به یغما بردند و گاه به دلیل ضعف پادشاهان و گاه به علت ناتوانی آنها، سرزمین‌های بسیاری از دست رفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ایران ۳۰۰ سال پیش ۲ برابر مساحت فعلی بود. در آخرین موارد حاتم‌بخشی رضا آلاشتی و پسر نگونبختش موجب از دست رفتن رشته‌کوه‌های آرارات و تقدیم آن به ترکیه و جدایی بحرین از مام میهن شد. اما در همین جنگ ۴ دهه پیش پس از حمله رژیم بعث عراق با آنکه نظامی نوپا بر ایران حاکم شده بود اما حتی یک سانتی‌متر از خاک پاک ایران از کف نرفت. هر ناظر منصفی اذعان می‌کند این اقتدار محصول حرکت تاریخی بزرگ مرجع جهان تشیّع حضرت امام خمینی روحی له‌الفداء، «انقلاب اسلامی» و «اتحاد بی‌نظیر ملت ایران» بود و صد البته پیش از این موارد، «اسلام عزیز» اقتداربخش ایران و ایرانیان است.

در این بین دشمن‌ترین دشمنان ایران هم به این قدرت معترفند. هنری کیسینجر ۱۰۰ ساله، چندی پیش گفت ایران دارد به همان امپراتور چند هزار سال قبل تبدیل می‌شود و قدرت پارس توسط نظام جمهوری اسلامی در حال احیاست.

همین تعبیر از بزرگ‌ترین تئوریسین غرب در یک قرن اخیر، کافی است تا ببینیم غرب، ایران را چگونه می‌نگرد و نسبت به حال و آینده آن چه احساسی دارد. سران کشورهای خلیج فارس هم معتقدند «اسلام ایرانی(تشیع)» بر منطقه سیطره یافته و سیاست‌های ۴۴ ساله صهیونیست‌ها و غرب به نتیجه نرسیده. تصویر ایران نزد دشمنان و رقبای منطقه‌ای کشورمان کاملاً مشخص است و با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارد.

حال سؤال این است: آمریکا، اروپا، رژیم جعلی صهیونیستی، زن‌بارگان سعودی و بطور کلی محور غربی ـ عبری ـ عربی باید چکار کند؟ آیا این توقع از دشمن منطقی است که برابر آنچه وزیر خارجه ایالات متحده می‌گوید ایران «شیر مهاجم» است، سکوت کند و دست به هیچ کاری نزند؟ پاسخ مسلما «خیر» است. بزرگ‌ترین و بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های تاریخ در ۴۰ سال اخیر بویژه از سال ۹۰ بدین سو که نام آن را فلج‌کننده نهادند علیه مردم ایران وضع شد، در همان سال دوم انقلاب جنگی ۸ ساله تحمیل کردند، انواع آشوب‌ها و درگیری‌های مسلحانه و ترور رئیس‌جمهور و رئیس قوه قضائیه و نخست‌وزیر و وزیر و نمایندگان مجلس تا مرد و زن و پیرمرد و پیرزن و کودک خردسال را آزمودند، پروژه دقیق نفوذ را اجرا کردند، فتنه ۸۸ را به راه انداختند که برای سرنگونی ده‌ها حکومت در جهان کفایت می‌کرد، سیدالشهدای ضدتروریسم مقاومت را بزدلانه ترور کردند، بزرگ‌ترین دانشمندان کشور اعم از هسته‌ای (۵ استاد بزرگ) و علمی (رئیس مؤسسه رویان) را ترور فیزیکی یا بیولژیک کردند، توافق برجام که بیش‌تر به سود خودشان بود و مزایای ناچیزی برای ایران داشت را به آتش کشیدند و حاضر نشده و نمی‌شوند همان اندک امتیاز هم به ایران برسد؛ خلاصه! از هیچ اقدام ضدبشری فروگذار نکردند اما نظام اسلامی روز به روز قوی‌تر شد. می‌ماند حمله نظامی اما آمریکایی که از عهده افغانستان، عراق و سوریه هم برنیامد(!) آیا با شیر می‌تواند پنجه در پنجه درافکند؟ چه تنها و چه با ناتو هرگز توان حمله نظامی به ایران را ندارد. پس برخلاف سخن مضحک دارای مصرف داخلی تمام گزینه‌ها روی میز است، جرأت تهاجم نظامی ندارد.

آخرین راه‌حل‌شان چیست؟ اجرای کارتونی از انقلاب اسلامی! چندین بار این اقدام را هم آزمودند. کودتای ۱۸ تیر ۷۸، فتنه انتخاباتی ۸۸، دی‌ماه ۹۶ و آبان ۹۸ هر چه در چنته داشتند رو کردند ولی باز هم شکست خوردند؛ مثل همیشه! حالا هم چند روز است شانس‌شان را می‌آزمایند اما این بار هم اشتباه کردند. وقتی از کارتون می‌گوییم،‌ دلیل دارد. افرادی را برای براندازی(!) برگزیده‌اند که از الفبای سیاست هم سر درنمی‌آورند و در استوری‌های‌شان فرق کورش و مرحوم حسین پناهی را هم تشخیص نمی‌دهند! علی کریمی فوتبالیست خوبی بود ولی آیا دریبل نظام ۳۰۰ هزار شهیدداده ممکن است؟! او حتی پس از کنار گذاشتن بازی، در امری مرتبط با فوتبال یعنی مربی‌گری هم به معنای واقعی کلمه یک بازنده بود و هر تیمی تحویل گرفت رو به اضمحلال رفت! آخر این فوتبالیست چقدر فهم از سیاست دارد که خود را یکی از سران اپوزیسیون می‌داند؟

این بار جناح خاصی که ربع قرن است سودای واژگونی نظام را دارد و چه در قدرت بوده و چه خارج از آن همواره دنبال جنجال و آشوب آن هم با شعار صلح و اصلاح(!) بوده،‌ عریان‌تر از حتی فتنه ۸۸ نیت خود را علنی کرده و رسما درصدد هدم این نظام مقدس است؛‌ دعوت به آشوب‌طلبی ـ در حالی که مدعی گفتمانند ـ ‌و قانون‌شکنی ـ شعار دیگرشان قانونمندی است! ـ چیزهایی است که همواره از سوی جناح خاص سر می‌زند و در این چند روز خیلی پیگیرتر به دنبال آن هستند.

جریان موسوم به اصلاح‌طلب هنوز بعد از ۲۵ سال به این درک ساده نرسیده که ملت ایران پای نظام سیاسی‌شان ایستاده‌اند و هیچ جناحی قادر نخواهد بود آنگونه که آمریکا می‌خواهد «ایران» را ایرانستان کند.

در عین حال باید این واقعیت را جدی گرفت که دشمن به فرمولی در مواجهه با ایران رسیده است که به زعم خود، آن را کارساز می‌داند: فشار هم‌زمان «اقتصادی و امنیتی». محور شیطانی غربی ـ عبری ـ عربی با خود می‌گوید تحریم‌های اقتصادی را با اغتشاش در خیابان‌های ایران ترکیب می‌کنیم تا تهران به خود مشغول شود.

تعداد آشوب‌گران ساختارشکن در کشوری ۸۰ میلیونی، چند هزار نفر هم نیست. البته وقتی کار به «اعتراض» می‌رسد، تعداد بیش‌تر است اما وقتی به «اغتشاش» مبدل می‌شود، شمار کسانی که به خیابان می‌آیند و جرأت می‌کنند ـ‌ العیاذ بالله ـ قرآن آتش بزنند یا پرچم منقش به نام الله را بسوزانند، انگشت‌شمار است.

آمریکایی‌ها و آمریکاپرستان داخلی نیک می‌دانند این نظام با این آشوب‌‌های دم دستی و کاریکاتوری آسیب نمی‌بیند حتی اگر مانند چنین تجمعاتی منجر به تغییر حکومت در بحرین یا امارات شود و فرق ایران و این کشورک‌ها را می‌دانند. اما چرا «خط آمریکا» آن را ادامه می‌دهد؟ آنان به توالی آشوب‌‌ها دل بسته‌اند تا امیدشان را بطور کامل از دست ندهند؛‌ سعی دارند داخل را سرگرم کنند تا آرامش وجود نداشته باشد و نکته دیگر آنکه تلاش می‌کنند با تداوم ناآرامی‌های هرچند مختصر و جلوه رسانه‌ای آن بعنوان رژیم چنج(!) در دنیا،‌ جبروت ایران را در چشم جهانیان بشکنند.

پایان پیام/.

منبع: فارس

کلیدواژه: آشوب یادداشت خط امریکا اصلاحات رژیم چنج

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۷۶۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟

فرارو- شمار قابل توجهی از تئوریسن‌ها و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل بر این باورند که نظام بین الملل در شرایط کنونی وضعیت به شدت حساس و خاصی را سپری می‌کند. در حقیقت، آن‌ها بر این باورند که جهان در یک پیچ حساس تاریخی است که روند تحولات در آن سمت و سو‌های جدیدی را نوید می‌دهند و به تدریج باید انتظار ظهور واقعیت‌های تازه‌ای را نیز داشت.

به گزارش فرارو، در این چهارچوب، جهان غرب به عنوان بنیانگذار اصلی نظام بین المللی کنونی جهان، موقعیت خود را به شدت در معرض خطر و تهدید می‌بیند. به بیان ساده تر، نظام بین المللی غربی جهان، تکانه‌های سختی را تجریبه می‌کند و هیچ بعید نیست که در سال‌های آتی شاهد فروپاشی هژمونی این نظام بین الملل در عرصه جهانی باشیم.

در این رابطه، برخی اندیشکده‌های معتبر غربی حتی به این مساله اشاره داشته اند که تا پایان دهه ۲۰۲۰ میلادی، هژمونی جهانی آمریکا از بین می‌رود و این کشور از حیث قدرت بین المللی، سقوط قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.

با این همه، به طور خاص می‌توان ۳ نشانه مهم و محوری از در خطر بودن هژمونی جهان غرب در چهارچوب معادلات کلان نظام بین الملل را شناسایی کرد.

۱. افول اخلاقی و اقناعیِ هژمونی غربی

شاید هیچگاه به اندازه وضعیت کنونی، افول اخلاقی و قدرت اقناعی هژمونی جهانی غرب، آشکار نشده است. جنگ اوکراین در نوع خود نشان داد که تا چه اندازه قدرت‌های غربی با لغات بازی می‌کنند و ملت‌هایی نظیر اوکراین را سپر بلای اهداف و منافع کلان خود می‌کنند.

با این حال، جنگ غزه تیر خلاصی به جهانی از تئوری پردزای‌های غربی‌ها با محوریت برسازی تصویری انسانی و آرمانی از خود در جهان بشریت بود. جهانی که مدعی بوده نقطه اوج کلیه ارزش‌های متعالی و انسانی است و اساسا جهانِ مقابل آن چیزی جز اردوگاه شَر نیست. اکنون به وضوح مشخص شده که نه تنها دیگر ملت‌های جهان آگاهی قابل توجهی را در مورد نفاق و استاندارد‌های دوگانه قدرت‌های غربی پیدا کرده اند بلکه حتی در خاک خودِ قدرت‌های غربی نظیر آمریکا نیز جامعه دانشگاهی و افکار عمومی، به نحوی گسترده علیه نظام حکمرانی این کشور و همدستی آن با جنایات گسترده صهیونیست‌ها در جنگ غزه به پا می‌خیزند و یک نَه بزرگ را به آنچه دموکراسی و رویای آمریکایی ادعا شده و می‌شود، می‌گویند.

موضوعی که حقیقتا ضربه‌ای بزرگ به گفتمان حکمرانی و سیاسی آمریکا است و تا حد زیادی موقعیت و جایگاه این کشور در عرصه نظام بین الملل را تضعیف و پوشالی بودن شعار‌های دور و دراز و متعالی اش را پیش چشم همگان قرار داده است.

۲. ضعف اهرم رسانه برای هژمونی غربی

هژمونی غربی در نظام بین الملل تا حد زیادی متکی به ابزار رسانه و تبلیغات بوده است. این در حالی است که در شرایط کنونی جریان‌های سیاسی و رسانه‌ای غربی دست به هر اقدامی می‌زنند تا افکار عمومی خود را قانع کنند که خروش و قیام علیه نظام‌های حکمرانی غربی، گزینه خوب و درستی نیست و واقعیت‌ها دقیقا همان چیزی‌هایی هستند که این نظام‌های حکمرانی مطرح می‌کنند.

 در سطوح نخبگانی و عمومی در جوامع غربی روند‌ها و رویه‌های متفاوتی در حال شکل گیری هستند. موضوعی که هم تحت تاثیر استاندارد‌های دوگانه جهان غرب و هم متنوع‌تر شدن منابع دریافت اخبار و واقعیت‌ها است. معادلاتی که همه و همه یک رکن مهمِ هژمونی غرب در نظام بین الملل که همان عنصر و اهرم تبلیغات است را از کار انداخته و از واقعیت‌های تازه‌ای رونمایی کرده است.

۳. حملات معنادار به جهانِ غیرغربی

در سال‌های اخیر نظام‌های حکمرانی در غرب و به طور خاص در آمریکا، حملات گسترده و بی‌منطقی را علیه گسترش حضور و نفوذ و قدرت دیگر قطب‌های قدرت در عرصه روابط بین الملل در دستورکار قرار داده اند. به عنوان مثال، جهان غرب به شدت نسبت به توسعه نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا و یا مناطقی نظیر آفریقا و آمریکای لاتین حساس بوده و انواع و اقسام حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای را در این رابطه علیه ایران معطوف کرده است. در مورد چین نیز سال هاست که توسعه نفوذ این کشور در قاره‌ای نظیر آفریقا، با حملات سنگین تبلیغاتی همراه شده و سعی شده تصویر یک بازیگر خطرناک از چین در قاره آفریقا ارائه شود. در مورد روسیه نیز عینا یکچنین رویکردی رواج دارد.

در این چهارچوب، همینکه جهان غرب و هژمونی غرب در عرصه نظام بین الملل، به این نقطه رسیده که با حملات تبلیغاتی و رسانه‌ای به مصاف رقبای بین المللی خود می‌رود، گواهی روشن بر تضعیف اهرم‌های میدانی و در دسترس آن است. موضوعی که به زعم برخی تحلیلگران برجسته حوزه روابط بین الملل، نمودی عینی از دست پاچگی غرب در مواجهه با واقعیت‌های جدید نظام بین الملل را نیز به نمایش می‌گذارد.

دیگر خبرها

  • خودروی جدید نیسان؛ کوچک، مانورپذیر و ساکت!
  • واکنش معاون رئیسی به پذیرش دانشگاهیان آمریکایی
  • معاون رئیسی: افکار عمومی غربی به این جمع‌بندی رسیدند که آمریکا نماد ظلم و ستم است
  • بریکس می‌تواند جایگزینی برای دلار آمریکا ارائه کند
  • حسینی: دولت سیزدهم به تقابل میدان و دیپلماسی اعتقادی ندارد
  • اولین واکنش دولت به اعلام پذیرش دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی آمریکا توسط دانشگاه های ایران
  • اعلام پذیرش دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی آمریکا، حرکتی هوشمندانه و انقلابی است
  • دروغ اجباری؛ سیاست رسانه‌های مدعی آزادی
  • تظاهرات در دانشگاه‌های آمریکا به چه معناست؟
  • شهرداری ایروان مایل به همکاری با اصفهان در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و ورزشی است